یاسر نوروزی: آثار ادبی بزرگ، در دستگاه‌های مختلف نقد ادبی قابل بررسی هستند. این آثار امكاناتی شگرف پیش پای منتقد می‌گذارند. منتقد ادبی گاه اینگونه آثار را از دریچه رویكردهای روانكاوانه بررسی می‌كند، گاه به روش‌های شكل‌مدارانه متوسل می‌شود، گاه از طریق شیو‌ه‌های اسطوره‌شناسانه وارد می‌شود و به همین سیاق تا به آخر. «اصلانی» نیز در كتاب «استعاره و مجاز در داستان» یكی از نظریه‌های زبان‌شناسانه را برای تحلیل متن به‌كار گرفته است. او در این كتاب می‌كوشد با استفاده از نظریه قطب‌های استعاری و مجازی زبان «یاكوبسن»، چند اثر داستانی ایرانی را تحلیل كند. برای توضیح بیشتر شاید درست‌تر این باشد نگاهی به این نظریه داشته باشیم. البته مباحث نظری مربوط به شیوه زبان‌شناسانه در نقد، در ابتدای كتاب به تفصیل آمده است اما برای آن دسته از مخاطبانی كه با اینگونه آثار آشنایی كمتری دارند، پیش‌گفتاری كوتاه ضروری است.
«یاكوبسن» متولد روسیه و از جمله بنیانگذاران «محفل زبان‌شناسی مسكو» است. او یكی از مهم‌ترین نظریه‌پردازان نقد موسوم به «فرمالیسم روسی» است و از جمله نخستین كسانی است كه برای بررسی آثار ادبی، نظریات زبان‌شناسی را به كار گرفت. مقاله «قطب‌های استعاری و مجازی در زبان‌پریشی» مانیفست او در استفاده از این شیوه به شمار می‌رود. او در این مقاله می‌كوشد بحثی صرفا زبان‌شناسانه را به ادبیات پیوند بزند و از این دستاویز به بررسی آثار داستانی برسد: «كلام در دو جهت معنایی مختلف ادامه می‌یابد؛ یعنی‌گذار از هر موضوع به موضوع دیگر یا بر اساس مشابهت آن دو یا بر اساس مجاورت آنها صورت می‌گیرد. مناسب‌ترین اصطلاح برای مورد اول، شیوه استعاری است و برای مورد دوم، شیوه مجازی؛ چه، ادامه كلام در این دو جهت به موجزترین وجه در استعاره و مجاز تجلی می‌یابد.» (زبان‌شناسی و نقد ادبی، نشر نی، ترجمه مریم خوزان و حسین پاینده)
این شروع مقاله معروف یاكوبسن است كه پس از چند صفحه‌ای به ادبیات می‌رسد: «بسیاری تصدیق كرده‌اند كه در جنبش‌های ادبی رمانتیسم و سمبولیسم، فرآیند استعاری اولویت دارد اما هنوز این نكته كاملا جا نیفتاده است كه، در واقع، تفوق مجاز، شالوده و جهت‌دهنده گرایش به اصطلاح رئالیستی در ادبیات است... نویسنده رئالیست با استفاده از روابط مجاورت، از طرح داستان به فضای داستان و از شخصیت‌ها به موقعیت مكانی و زمانی گریز می‌زند.»
پس از مقدمه‌ای فشرده از روش یاكوبسن، شاید شیوه نویسنده در كتاب «استعار و مجاز در داستان» روشن‌تر شده باشد. در این روش به جهت جزئی‌نگری منتقد از كلی‌گویی پرهیز می‌شود و مسیر كاملا مشخص است. البته انتخاب نویسنده نیز حائز اهمیت است. گاهی آثاری هستند كه قابلیت نقد در این شیوه را ندارند اما گزینش صورت گرفته از جانب نویسنده در این كتاب، مناسب بوده است؛ «بوف كور»: «صادق هدایت»، «سنگ صبور»: «صادق چوبك» و «شازده احتجاب»: «هوشنگ گلشیری». خواندن این كتاب برای علاقه‌مندان به مباحث نظری و نقد ادبی خالی از لطف نخواهد بود.
استعاره و مجاز در داستان (نقد ادبی)
محمدرضا اصلانی
انتشارات نیلوفر

Comments