حیات نو- دوشنبه، 17 شهریور- سال اول، شماره 205

نویسندگی سرنوشت او بود. - محمود امیری نیا

« محمدرضا اصلانی» که مدت هاست درباره یکی از داستان نویسان برجسته کشورمان «بهرام صادقی» تحقیق و پژوهش می نماید، کتابی را با همین عنوان به همت نشر قصه منتشر کرده است. او در مجموعه سعی در تصحیح اشتباهات آشکاری که درباره بهرام صادقی تا به حال- به هر دلیل- صورت گرفته، داشته است. از جمله می توان به تصحیح زمان فوت بهرام صادقی اشاره داشت که در دوازدهم آذر 1363 اتفاق افتاد و نیز شعری که دکتر صادقی در مراسمی که در سال 1354 برای گرفتن جایزه فروغ فرخزاد به مناسبت برنده شدنش در قصه نویسی آن سال صورت گرفت، با نام «وداع مکن» از فروغ فرخزاد خواند که هیچ کس نتوانسته بود بفهمد که این شعر متعلق به فروغ بود یا شعری از خود بهرام صادقی، که ظاهراً این حرکت بهرام صادقی هم ریشه در طنز همیشگی او داشته است. نویسنده پس از بیان وضعیت صادقی در آن دوران که خواندنی است، آثار او را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد و می گوید: بهرام صادقی با طنز سیاه و گزنده خود، در پی ان بود تا به شیوه ای خاص، انسان را به عمق تیرگی ها کشاند. کم اهمیتی و روزمرگی آنها را از بین ببرد؛ بغض ها و دلتنگی ها را نشان دهد و خواننده را متوجه واقعیات وحشتناکی کند که در حال وقوع است. ویژگی های آثار صادقی را می توان اینگونه برشمرد:

1-   اغراق (Hyperbole) : یکی از موارد اغراق های طنز آمیز بهرام صادقی در توصیف های داستانی او است. برای مثال در داستان «تاثیرات متقابل» راوی در پایان، حضور خود را در خانه موثرها، در هوایی بارانی به گونه ای اغراق آمیز توصیف می کند. در این توصیف، بهرام صادقی علاوه بر اغراق در موقعیت راوی، با ذکر جزیی ترین چیزها، لحظه ها، حالات، برخی تشبیهات مربوط به حرفه پزشکی و بازی با واژگان هم آوای (Homonyms) موثر، فقر، یکنواختی و رخوت زندگی این مجموعه را به طنز می کشد. در داستان « مهمان ناخوانده در شهر بزرگ» نیز چنین اغراقی را می بینیم.

2-   بازی با اسم ها؛ او در این شیوه نشان می دهد که چگونه از تک تک اجزا و حتی کوچکترین جز داستان، می توان برای ساخت طنز سود جست. در همان داستان «تاثیرات متقابل» او با مانور روی واژه «موثر و گاه استفاده هم آوایی از آن، چنان شخصیت ها را ردیف می کند که گویی در بشریت چیزی نمی بیند مگر تنوع و بازی مضحکی با اسم ها. در نمونه ای دیگر «صراحت و قاطعیت» به جای این که واژه ها برای نامیدن آدم به کار گرفته شود، از حروف انگلیسی برای این منظور استفاده می شود.

در داستان «آدرس» بهرام صادقی برای به طنز کشیدن بهروز سلیم احمدآبادی و بازی با اسم ها، حروف الفبای فارسی را به کار می گیرد. البته در نسل قبل از بهرام صادقی، صادق هدایت هم در ساخت طنز خود، شیوه بازی با اسم ها را در دستور کار خود داشت.

3-   تمثیل(Allegory ):در مجموعه "سنگر و قمقمه های خالی" داستان "زنجیر"تمثیل طنز آمیزی است که با چاپ آگهی در یکی از سه شنبه های ماه آبان شروع می شود و در پی بیان واقعیت تلخ و وارونه ساخت اجتماعی-سیاسی است.

4- پارادوکس (Paradox): بهرام صادقی در ساخت طنز خود در سطوح متفاوتی از پارادوکس سود جسته است تا روابط پیچیده انسانی و نامطمئن بودن وضعیت موجود را به نمایش کشد و تنش های پر تضاد و غیر قابل حل را تجسم بخشد. به عنوان نمونه در «مهمان ناخوانده در شهر بزرگ» در مطب دکتر جالینوس رحمان روی دیوار خیره می شود و سوگند نامه پزشکان را می خواند: بقراط گفت شاگرد طب آن است که لباس سفید بپوشد و دروغ نگوید و با بیمار مهربان باشد و به قصد سود درمان نکند. بعد آهی می کشد و مروری می کند بر ریز قیمت هایی که در تناقض با سوگند نامه با خط درشت نستعلیق بر کاغذ سفید نوشته شده است...

5- گروتسک(Grotesque): برای نمونه به داستان «سراسر حادثه» می توان اشاره کرد. در این داستان، بهرام صادقی در توصیف های گروتسکی خود، زبانی ساده، روان، صریح و دور از هیجان و احساس دارد. گویی اتفاق خاصی نیفتاده و تمام این مظاهر نامتجانس، جزو امور عادی زندگی است. جنبه های ترسناک و انزجار آفرین گروتسک این داستان در مواردی است که معلوم می شود مازیار به جای آن زن خیالی، موشی را در آغوش می کشد.

6- نظیره سازی (Burlesque): نوعی دیگر از طنز است که از تقلید ناجور، مضحک و گاه مبالغه آمیز یک موضوع، سنت، شیوه، طرز فکر یا اثری هنری شکل می گیرد. نمونه آن در سنگر و قمقمه های خالی او مشهود است.

7- وارونه سازی (Irony): وارونه سازی صناعت بیانی است که با استفاده از آن، نویسنده معنایی مغایر را لحاظ می کند. در بیان اهمیت آن برخی منتقدین بزرگ قرن بیستم، همچون آی. ای. ریچاردز، کلینث بروکس و رابرت پن وارن، حیات راستین هر شعر یا داستان را متضمن استفاده از وارونه سازی دانسته اند. وارونه سازی انواع گوناگون دارد که هر یک از آنها نقش موثری را در ساخت طنز می تواند داشته باشد که نویسنده با اشاره به این انواع و آوردن نمونه های آن در آثار صادقی آن را از ویژگی های دیگر آثار او بر می شمرد.

در خاتمه می توان گفت: اصلانی با وجود حجم کم این کتاب، ظرفیت پرداختی تازه ای را در باب داستان گنجانده است که قابل تامل است. هر چند به نظر می رسد در همین عرصه های تازه ساختاری که ایشان از میان آثار گم و پیدای صادقی بر شمرده اند، باید مقایسه ای نیز با آثار دیگر نویسندگان مطرح آن دوران همچون صادق هدایت، صادق چوبک، بزرگ علوی، غلامحسین ساعدی و ... صورت می داد.
Comments